جدول جو
جدول جو

معنی حسام السلطنه - جستجوی لغت در جدول جو

حسام السلطنه
(حُ مُسْ سَ طَ نَ)
سلطان مراد میرزا فرزندعباس میرزا و برادر محمدشاه قاجار و عموی ناصرالدین شاه و سردار سپاه او بود در زمان وی محمد امین خان شاه خوارزم (خیوه) به مرو دست اندازی کرد. ناصرالدین شاه حسام السلطنه را با کمک فریدون میرزا فرمانفرما به جنگ او گسیل داشت. در نقطه یی بنام آق دربند نزدیک سرخس سپاه مختلط ازبک و ترکمان شکست خورد و محمد امین خان کشته گردید (1271 هجری شمسی) اما دولت تزاری مانع از اشغال حوضۀ علیای جیحون شد و ناصرالدین شاه که بقاء سلطنت خاندان قاجار را مدیون تزارها می دید از آنجا صرف نظر کرد و حسام السلطنه را مأمور فتح هرات کرد. اماپس از فتح هرات سپاه انگلیسی به وسیلۀ کشتی در سواحل خلیج فارس پیاده شدند (1272 هجری شمسی) و تا اهواز پیش آمدند. ناصرالدین اینجا نیز تسلیم شد و فرخ میرزاسفیر ایران در پاریس، عهدنامه ای در 15 فصل با انگلستان امضاء کرد. و بموجب آن دولت ایران هرات را تخلیه کرد و استقلال افغانستان را به رسمیت شناخت، و از مجازات خائنین صرف نظر کرد، و کاپیتولاسیون در ایران برقرار گردید. حسام السلطنه مانند دیگر شاهزادگان در تهران بخوشی میگذرانید. خانه های وی در کوچه ای که در مغرب گذر نوروزخان است واقع و به کوچۀ حسام السلطنه معروف میباشد و اکنون بانک پارس در خیابان بوذرجمهری ضلع غربی کوچۀ حسام السلطنه را تشکیل میدهد. حسام السلطنه در تهران درگذشت. رجوع به روضهالصفای ناصری ج 10 ومجلۀ یغما، ش 3 خرداد سال 1339 هجری شمسی ص 140 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَمُسْ سَ طَ نَ)
احمد قوام فرزند مرحوم میرزاابراهیم معتمدالسلطنه. از رجال بزرگ سیاسی ایران و برادر کهتر حسن وثوق (وثوق الدوله) است. سال تولد وی 1252 هجری شمسی است و در روز 31 تیر ماه 1334 هجری شمسی وفات یافت. رویهم هفت بار به نخست وزیری و بیش از بیست بار به وزارت رسید. در نظم و نثر صاحب ذوق و چیره دست و جامع کمالات و سیاستمداری بزرگ بود. در جنگ دوم جهانی (1939 تا 1945 میلادی) قوای شوروی و انگلستان قسمتهایی از ایران را اشغال کرده بودند و پس از خاتمۀ جنگ، دولت روسیه شوروی حاضر به ترک و تخلیۀ ایران نبود و میل داشت که امتیازاتی در مورد نفت نواحی شمال ایران به دست آورد و به همین منظور عده ای از کمونیست های نشان دار را در آذربایجان تقویت کرد و در آنجا دولت جداگانه ای به ریاست سیدجعفر پیشه وری مدیر روزنامۀآژیر تشکیل داد. قوام برای حل و فصل این موضوع در روز 29 بهمن 1324 هجری شمسی با هیأتی به مسکو رفت و پس از ملاقاتهایی که با استالین نخست وزیر و مولوتف وزیرامور خارجه و سایر زمامداران شوروی به عمل آورد قرار نهاد که پس از تخلیۀ ایران از قوای شوروی موافقت نامۀ شرکت مختلط نفت ایران و شوروی را در خصوص نفت شمال ایران برای تصویب به مجلس شورای ملی ببرد. دولت شوروی پس از اینکه اطمینان حاصل کرد که این موافقت نامه در مجلس شورا تصویب خواهد شد، در بهار سال 1325 هجری شمسی پس از پنج سال قوای خود را از ایران خارج و نواحی اشغالی را تخلیه کرد و از پشتیبانی دولت پوشالی دموکرات پیشه وری خودداری نمود. قوام اطمینان داشت که چنین موافقت نامه ای هیچگاه از تصویب مجلس شورای ملی نخواهد گذشت. بالاخره در روز 29 مهر 1326 هجری شمسی قوام نطقی در مجلس شورا ایراد کرد، سپس طرح پیشنهادی اکثر نمایندگان مجلس که از اعضای حزب دموکرات ایران بودند و قوام رهبر آن بود (در مورد موافقت نامۀ نفت) به مجلس تقدیم گردید و از 104 نفر عده حاضر در مجلس 102 نفر رأی مخالف دادند و در نتیجه موافقت نامۀ شرکت مختلط نفت ایران و شوروی رد شد و بلااثر گردید. (تاریخ برگزیدگان مشاهیر ایران و عرب صص 241- 244)
لغت نامه دهخدا
(حُ مُسْ سَ طَ نَ)
محمدتقی میرزا فرزند فتح علیشاه است. مادرش از طایفۀ بختیاری بود و مریم خانم خواهر پشت و کالبدی او زن رستم خان برادر اللهیارخان آصف الدوله بود. محمدتقی میرزا در حیات پدر حکومت عراق را داشت و فتحعلیشاه وی را کدخدای کل عراق خطاب میکرده است. حسام السلطنه گاهی با برادرهای دیگر خود که حاکم ولایات مجاور بودند، اختلاف پیدا میکرد و کار به جنگ و جدال میکشید و فتحعلیشاه مجبور بود یک نفر رابرای برقراری نظم به عراق و بروجرد بفرستد. محمدتقی میرزا خسیس و ممسک بوده و صاحب تاریخ عضدی مینویسد: یک روز واعظی در حضور شاهزاده بالای منبر دعا کرد که ’الهی دولت حسام السلطنه را به قائم آل محمد برسان’. ابوسعید میرزا پسرش از پائین منبر در حضور جمع فریاد کرد که دعا ضرورت ندارد زیرا این دعا ناکرده باشد مستجاب. دولتی را که نه خودش صرف کند نه به ما بدهد مسلماً متعلق به قائم آل محمد خواهد بود. پس از جلوس محمدشاه به تخت سلطنت، محمدتقی میرزا دستگیر و با چند تن از برادران و برادرزاده ها به قلعۀ اردبیل فرستاده شد. (مجلۀ یغما، ش 3 خرداد 1339 هجری شمسی ص 139)
لغت نامه دهخدا
(حُ مُسْ سَ طَنَ)
جهانگیر میرزا ابونصر پسر سلطان مرادمیرزااست. پس از مرگ سلطان مراد این لقب به پسرش ابونصر میرزا داده شد و پس از مرگ او به جهانگیر میرزا پسر ابونصر میرزا رسید. آقای روح الله خالقی استاد تار و نویسندۀ معاصر در جلد اول کتاب سرگذشت موسیقی مینویسد: جهانگیر میرزا در سال 1260 هجری شمسی متولد گردیده و از کودکی به هنرهای زیبا علاقمند بوده و از درباریان دستگاه مظفرالدین شاه بشمار میرفته است. وی در باغ خانه خویش و در حاشیۀ گلکاری های قشنگ و زیبای آن ارباب ذوق و هنر را پذیرائی میکند. وی نوازندگی ویولون را نزد تقی دانشور (اعلم السلطان) فرا گرفت. جهانگیرمیرزابا مرحوم عارف و شادروان ملک الشعرای بهار آمیزش داشته و آهنگ یکی دو تصنیف معروف این شاعر در دستگاه شور و ابوعطا از اوست. وی علاوه بر ویلون به پیانو و عود و سه تار نیز آشناست و سوت هم خوب میزند. این شاهزاده با اینکه نزدیک به هفتادوپنج سال از سنش میگذرد هنوز هم لطف و ذوق و شور و نشاط جوانی را از دست نداده است. (یغما، ش 3 خرداد 1339 هجری شمسی صص 140-141)
لغت نامه دهخدا